نینیگولونینیگولو، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

من و نی نی و باباش

دلبری

عاشق زیرکی کودکانه ات هستم قادری در لحظه چنان دلبری کنی که ما مجبور بشیم در هوای بارانی و طوفانی برایت کلاه بخریم و تو همانند پدر بر سربگذاری و با گفتن میسی بابایی دلبریت را به اوج برسانی ...
25 اسفند 1394

کلاسهای الیانا جیگری

پیشرفت تکنولوژی گاهی بد و گاهی خوب چون به نظرم بعضی از ماها بلد نیستم چه جوری از این پیشرفت استفاده کنیم یا اونقدر بی خیال می شیم که بی سواد محسوب می شیم یا اونقدر غرق در تکنولوژی می شیم که یکی باید بیاد نجاتمون بده و شما کوچولوهای نازنین هم از این قاعده مستثنا نیستید وقتی پای صحبت مامانا می شینم می بینم میگه دخترم کلاس زبان کامپیوتر و باله و رقص و موسیقی و یه عالمه کلاس دیگه میره و خیلی هنرمنده اما حالا از مامانه اگه بپرسی چرا می گه خوب همه دارن می رن من هم باید بچمو بفرستم که عقب نمونه اما مامانی من به خودم قول دادم که تو مثل من از تمام لحظات کودکیت لذت ببری به دور از دغدغه تکنولوژی طبیعت گردی کنی و آب بازی خاک بازی کلی بازیهای پرنشاط یه چ...
21 اسفند 1394

شکستن سر

شیطون بلا اصلا نمی دونم این مطلب رو باید چجوری شروع کنم روی مبل مشغول رژه رفتن بودی که پات پیچ خورد و محکم پیشونیت خورد به لبه مبل و من با صدای داد بابا اکبر از اون اتاق پریدم بیرون و تو روی اپن دراز کشیده بودی و خون از پیشونیت می زد بیرون توی اون لحظه سعی کردم قوی باشم گرچه پاهام سست و بی رمق شده بود وقتی دستمال رو از پیشونیت برداشتم حفره ای که ایجاد شده بود حاکی از بخیه بود توی اون لحظات دلم می خواست فریاد بزنم اما به خودم قول دادم اونقدر محکم باشم که تو نترسی و صد البته که تو متوجه خطا و اشتباهت شده بودی و فقط چند ثانیه گریه کردی و بقیه مراحل در سکوت سپری شد به سرعت برق راهی بیمارستان فرمانیه شدیم من توی راه برات توضیح دادم که عکس می ...
11 اسفند 1394
1